چه کنم تا دیگر از تحقیر و سرزنش کردن دیگران لذت نبرم؟!
چه کاری می توانم انجام دهم که دیگر کار نیمه تمام در لیست خود نداشته باشم؟!
برای آنکه بتوانیم مسیر موفقیت را به درستی طی کنیم، می بایست در این راه همراهان مناسبی برای خود انتخاب کنیم...
توقع و چشم داشت آفتی ست که وقتی به جان روابط آدمها می افتد خیلی زمان نیاز ندارد تا آن رابطه را هر چقدر هم عاشقانه و صمیمانه، از ریشه نابود کند...
در جهان تعداد زیادی از افراد نیستند که مهارت کنترل بر احساسات خویش را کسب کرده باشند...
بنای جهان ما آدمها به آن شکلی ساخته می شود که خود در باورهایمان سنگ بنای اولیه اش را پی ریزی کرده ایم...
اگر که بخواهیم تنها یک فرمول موفقیت را بیان کنیم که باعث شود در تمام ابعاد و بخشهای زندگی ...
شجاعت و جسارت داشتن به این معناست که فرد بتواند مسئولیت زندگی وشرایط خویش را به هر شکلی که هست بپذیرد و هرگز نخواهد وخامت اوضاع را به دیگران ارتباط دهد...
افراد وابسته که درصد بالائی از آدمها را تشکیل داده اند کسانی هستند که نتوانسته اند در وجود خود زیبائی ها توانمندیها وارزش خویش را پیدا کنند..
عزت نفس همان بذری ست که خداوند عالم در وجود هر کدام از آدمیان قرار داده تا با رشد و پرورشش بتوانند آن بذر بی نهایت ارزشمند را به درختی پربار تبدیل نمایند...
ورود به جهانی تحت کنترل تنها در صورتی ممکن خواهد شد که شخص بتواند کنترل کامل بر روی ذهن و کلام خویش داشته باشد...
نعمات بی شماری را خداوند عالم در اختیار انسانها قرار داده تا آنکه با استفاده ی درست و سلامت از آنها بتوانند شرایط زیستی خویش را بهبود بخشند...
کمتر آدمی در جهان وجود دارد که نداند در قبال رسیدن به یک خواسته می بایست هزینه ای پرداخت کند...
حقیقت غیر قابل انکاری در جهان افراد موفق وجود دارد که باعث بوجود آمدن پیروزیهای ایشان گشته...
تمامی آدمها میخواهند که زندگی راحت و آرام و لذت بخشی را تجربه کنند...
سکوت ذهن یک مهارت فوق العاده حیاتی و ضروریست ...
مردمان بسیاری در روی زمین زندگی میکنند که عمریست در حسرت و پشیمانی به سرمیبرند
در فرآیند زندگی هر انسانی آن رخدادها و شرایطی وارد تجربیات فرد می شود که ریشه در باورهای ایشان دارند...
شلوغی و سر و صدا در ذهن افراد بشر به یک امر کاملا طبیعی و عادی تبدیل شده...
ذهن و قدرت نامحدود باورهایمان میتوانند در مسیر خیر و سعادتمان قرار گیرند و یا در مسیر سیهروزیمان...
برای آنکه بتوانیم در زندگی وضعیتهای مناسبی را تجربه کنیم، برای آنکه شرایط رنج آور را که سالیان سال است بر ما تحمیل میشوند را تغییرشان دهیم...
در جهان تعداد خیلی خیلی کمیاز مردم هستند که پذیرفته اند قدرتمند هستند و خالق شرایط خویش میباشند...
به نظر می رسد که بیشتر آدمها معنای حقیقی شکرگزاری و سپاس گزار بودن را درک نکرده اند
به خاطر داشته باشیم جهانی که در آن متولد شده ایم رشد کرده ایم و در کل زندگی میکنیم همواره از قوانین بدون تغییرش تبعیت میکند.
آدم هائی که در زندگی احساس شادمانی و رضایتمندی پایدار داشته باشند تعدادشان بسیار اندک است و اکثرا از آنچه تجربه میکنند گله مند و ناخشنود اند...